پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
نوشته شده در یک شنبه 1 تير 1398
بازدید : 144
نویسنده : مصطفی

سلامتی اون لحظه ای که از همه دنیا دلت گرفته نه کسی رو داری باهاش درد دل کنی نه دلت میخواد کسی رو ناراحت کنی سکوت میکنی و تو دلت میگی خدایا قسمت من این بوده شکرت که هستی ومنو مثل ادمات تنها نمیذاری… 

 

امروز یه پیرمردو دیدم که توی گرماخوابیده بود….اروم بایه صدای لرزون میگفت اب اب همه از کنارش بی توجه رد میشدن نگاهشم نمیکردن ….دمتون گرم یعنی ما همون ملتیم که دهم شب محرم واسه تشنگی یه نفر گریه میکنیم وسینه میزنیم…  

 

آهای پسری که میشینی کنار دوست دخترت و از خواطر خواهای دیگت براش تعریف می کنی اینو بدون که اونم بی طرفدار نیست منتها خانم تر از این حرفاس که با تعریف از اونا نقصاتو به رخت بکشه……

 

 یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه …بدی هاش یادت میره … نامردیش یادت میره… بی محبتی ورفتار سرد وتلخش یادت میره… وقتی با بی رحمی تنهات گذاشت یادت میره… فقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده اروم بشه…!!! همین…




نوشته شده در شنبه 14 تير 1393
بازدید : 136
نویسنده : مصطفی

تو چه گفتی سهراب؟

قایقی خواهم ساخت

باکدام عمر دراز؟

نوح اگر کشتی ساخت عمر خود را گذراند

با تبر روز و شبش بر درختان افتاد

سالیان طول کشید

عاقبت اما ساخت …

پس بگو ای سهراب شعر نو خواهم ساخت

بی خیال قایق …

یا که میگفتی تا شقایق هست زندگی باید کرد …

این سخن یعنی چه ؟

با شقایق باشی… زندگی خواهی کرد ؟

ورنه این شعر و سخن یک خیال پوچ است …

پس اگر میگفتی تا شقایق هست حسرتی باید خورد جمله زیباتر میشد

تو ببخشم سهراب که اگر در شعرت نکته ای آوردم انتقادی کردم …

بخدا دلگیرم از تمام دنیا …

از خیال و رویا …

بخدا دلگیرم …




نوشته شده در سه شنبه 10 تير 1393
بازدید : 127
نویسنده : مصطفی

مرد از زن خیلی تنهاتره!!
مرد موهاش بلند نیست که توى بى کسى کوتاهش کنه و اینجورى لج کنه با همه ى دنیا!
مرد نمیتونه وقتى دلش گرفت زنگ بزنه ب دوستش و گریه کنه و خالى بشه!
مرد نمیتونه درداشو اشک کنه!ی اخم خشن میکنه و میچسبونه ب پیشونیش!
ی وقتایی ی جاهایی ب ی کسانى باید گفت:میم مثل مرد!




غمگین
نوشته شده در دو شنبه 2 تير 1393
بازدید : 147
نویسنده : مصطفی

از یه جایی به بعد ، مرض چک کردن موبایلت خوب میشه ! حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری ! از یه جایی به بعد ، دیگه دوس نداری هیچکس رو به خلوت خودت راه بدی حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه . . . از یه جایی به بعد ، وقتی کسی بهت می گه دوست دارم ! لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری . . . از یه جایی به بعد ، فقط یه حس داری حس بی تفاوتی نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی و نه از دوست نداشتن ها ناراحت . از یه جایی به بعد ، توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم فقط نگاه می کنی

 ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﺴﺘﻢ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﮐﻨﺎﺭﻣﻮ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺩﻭﻃﺮﻑ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺯﻝ ﻣﯿﺰﺩ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﻣﯿﮕﻔﺖ ؛ ﺑﯿﺒﯿﻦ ..ﺗﻮ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺍﺭﯼ  

سخت است درک کردن پسری که غمهایش را خودش میداند و دلش… که همه تنها لبخندهایش را میبینند…که حسرت میخورند بخاطر شاد بودنش…بخاطر خنده هایش…و هیچ کس جز همان پسر نمیداند چقدر تنهاست…که چقدر میترسد…از باختن…از اعتماد بی حاصل…از یخ زدن احساس

پشت یک هزار تومانی نوشته بود پدر معتادم برای همین پولی كه پیش توست یك شب مرا به دست صاحب خانه مان سپرد… خدایا چقدر میگیری … ! که بگذاری شب اول قبر قبل از اینکه تو ازم سوال کنی ، من یه چیزایی ازت بپرسم

ای دل! یادت باشد وقتی که شکستی سرت را بالا بگیری تلافی نکن، فریاد نزن،شرمگین نباش، حواست باشد،دل شکسته گوشه هایش تیز است مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کینه، مبادا که فراموش کنی روزی شادیش آرزویت بود…صبور باش و ساکت…




تعداد صفحات : 1
صفحه قبل 1 صفحه بعد